الف) فضایل امیرمؤمنان(ع) در صحیحین
1. دشمنی افراد با علی، دشمنی در راه خدا
... ابوذر میگوید آیه «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ؛1 اینها دو دشمن بودند كه در راه خدا با هم عداوت و دشمنی مینمودند»، درباره سه نفر مؤمن خالص و سه نفر كافر ازگروه قریش نازل گردید كه این شش تن در جبهه مقابل با هم مبارزه میكردند: علی، حمزه و عبید\ بن حارث در جبهه توحید، شیبه، عتبه و ولید در جبهه شرك و بت پرستی.
بارقیس از امیرمؤمنان(ع) نقل میكند كه آیه فوق درباره ما نازل گردیده است.2
2. دوستی با علی نشانه ایمان و دشمنی با وی علامت نفاق
... عدی بن ثابت از زر نقل میكند كه امیرمؤمنان(ع) فرمود: «سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و انسانها را بیافرید، این پیمانی است از پیامبر اكرم(ص) بر من كه مرا دوست نمیدارد، جز مؤمن و با من دشمنی نمیورزد، جز منافق.»3
این حدیث در «صحیح» مسلم آمده است.
3. نماز امیرمؤمنان(ع)
مطرفبنعبدالله میگوید: عمرانبنحصین در «بصره» پشت سر امیرالمؤمنین(ع) نماز خواند، آنگاه به من گفت: «مطرف! این مرد نمازی را به یاد ما آورد كه با پیامبر اكرم میخواندیم؛ زیرا رسول خدا هم در هر ركوع و سجده و نشست و برخاست تكبیر میگفت.»4
این حدیث در صحیح بخاری و مسلم با تفاوت مختصر نقل گردیده است.
4. ابوتراب؛ لقب اهدایی پیامبر(ص)
ابوحازم میگوید: مردی نزد سهل بن سعد آمد و گفت: فلان شخص (امیر مدینه) نزد منبر پیامبر به علی بد میگوید. سهل گفت: چه میگوید؟ گفت: از او به ابو تراب یاد میكند، ابو حازم میگوید: سهل خندید و گفت: به خدا سوگند این نام و كنیه را به علی نداد؛ مگر خود رسول خدا و علی این نام را بیش از نامهای دیگرش دوست میداشت.5
به طوری كه در متن این حدیث آمده، لقب ابوتراب یكی ار افتخارات امیرمؤمنان(ع) میباشد و بیش از تمام القاب و نامهای دیگر مورد علاقه آن حضرت بوده است و چون این افتخار برای دشمنان قابل انكار نبود، دست تحریف به آن برده و از حقیقتش آن را منحرف ساختهاند.
5. علی(ع)؛ آشناترین مردم به قضاوت
بخاری در «صحیح» خود از ابنعبّاس نقل میكند كه عمر بن خطّاب میگفت: آشناترین ما به قضاوت عليّبنابیطالب است.6
این جمله كه درباره علی(ع) از خلیفه دوم نقل گردیده و این مقام كه مورد اعتراف خلیفه قرار گرفته است، از خود او نیست؛ بلكه مطلبی است كه رسول خدا(ص) بارها آن را گوشزد فرموده و با این عبارتها علی را گاهی آشناترین اصحاب و زمانی آشناترین تمام امّت به علم قضاوت معرفی كرده است:«أقضاهم عليٌّ»7 و «أقضاها عليٌّ»8
روشن است كه مسئله قضاوت علاوه بر تقوا و پرهیزكاری بیشتر، اطّلاعات وسیعی نیاز دارد كه بدون آشنایی با آن علوم، قضاوت صحیح امكان پذیر نیست.
بنابراین آشنا بودن علی به علم قضاوت كه مورد تأیید رسول خدا(ص) واقع گردید، به منزله آشنا بودن علی به علوم و دانشهای فراوان است و جمله «عليّ أقضاهم» به جای «علی أعلمهم و أتقاهم و ...» به كار رفته است.
6. علی دوستدار خدا و رسول و رسول دوستدار علی
سهل بن سعد میگوید: رسول خدا(ص) در جنگ خیبر فرمود: «فردا پرچم را به دست كسی خواهم داد كه فتح و پیروزی با دست وی نصیب ما گردد؛ او خدا و رسولش را دوست میدارد؛ خدا و رسولش هم او را دوست میدارند.» سهل میگوید آن شب لشكریان را خواب نبرد؛ زیرا هر یك انتظار داشت كه پرچم به دست او داده شود. رسول خدا(ص) فرمود: «علی كجاست؟»، گفتند: چشمش درد میكند، رسول خدا از آب دهانش به چشم او زد و بر وی دعا نمود، چشم علی در اثر آب دهان و دعای پیغمبر بهبودی یافت؛ گویی كه سابقه مرض نداشته است. آنگاه رسولخدا(ص) پرچم را به دست او داد. علی عرض كرد: «یا رسولالله با آنان بجنگم تا (در ایمان و عمل) مثل ما گردند؟»
پیامبر فرمود: «به سوی آنان حركت كن و به اسلام دعوتشان بنما و برنامههای ما را بر آنها روشن كن؛ زیرا به خدا سوگند اگر خداوند تنها یك نفر را به وسیله تو هدایت كند، برایت بهتر است از شتران سرخ موی»9
این حدیث در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است؛ ولی در صحیح مسلم به صورت دیگری نیز كه در زیر میآوریم، نقل شده است: ابوهریره میگوید: رسول خدا(ص) در جنگ خیبر فرمود: «این پرچم را به دست كسی خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست میدارد و خداوند به دست او پیروزی را نصیب ما خواهد گردانید.» عمر میگفت: من تا آن روز امارت و پرچمداری را آرزو نكرده بودم من هم به دور پرچم میگشتم، بدین امید كه شاید رسول خدا آن را در اختیار من بگذارد؛ ولی این افتخار نصیب علی شد و رسول خدا او را فرا خواند و پرچم را به دستش داد و فرمود: «علی! به سوی دشمن حركت كن تا خداوند این قلعه را به دست تو فتح كند.»
علی قدری حركت كرد، آنگاه ایستاد بدون اینکه به طرف پیامبر برگردد، عرض كرد: «یا رسولالله! با این مردم تا چه حد بجنگم؟» رسول خدا فرمود: «جنگ كن تا به یگانگی خدا و نبوّت من اعتراف كنند و چون این دو را پذیرفتند جان و مالشان مصون خواهد بود و حسابشان با خداست.»10
7. علی(ع) نسبت به پیامبر(ص) به منزله هارون نسبت به موسی(ع)
مصعب بن سعد از پدرش نقل میكند كه رسول خدا(ص) میخواست به جنگ تبوك حركت كند، امیرمؤمنان(ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد، علی(ع) عرض كرد: «یا رسول الله مرا در میان زنان و كودكان میگذاری» (و از شركت نمودن در جنگ محرومم میسازی). رسول خدا(ص) فرمود: «آیا راضی نیستی كه تو نسبت به من به منزله هارون باشی نسبت به موسی، جز اینكه تو پیغمبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبری وجود ندارد».11
در این حدیث كه مورد اتّفاق بین شیعه و سنّی است و حتّی معاویه سرسختترین دشمن امیرمؤمنان(ع) نیز نتوانست آن را انكار كند. رسول خدا(ص) خلافت و جانشینی علی(ع) را با تشبیه كردن آن حضرت به هارون تثبیت كرده و تنها موضوع نبوّت را استثنا نموده است؛ زیرا این تشبیه تمام مقامها و مراتب را كه هارون دارا بود و در زیر به آن اشاره میگردد، به امیرمؤمنان(ع) اثبات مینماید:
1.مقام وزارت: زیرا در قرآن مجید میخوانیم كه حضرت موسی(ع) این مقام را از پروردگارش برای هارون درخواست نمود: «و اجعل لی وزیراً من أهلی ٭ هارون أخی.»12
2.مقام اخوّت و برادری: زیرا هارون برادر حضرت موسی(ع) بود: «هارون أخی» و علی(ع) نیز به منزله هارون بود نسبت به رسول خدا(ص).
3. مقام خلافت: زیرا حضرت موسی(ع)، هارون را به هنگامی که به مقام پروردگار میرفت، خلیفه و جانشین خود ساخت: «و قال موسی لأخیه هارون أخلفنی فی قومی»13 و هارون در میان بنیاسرائیل قائم مقام و جانشین حضرت موسی گردید و حضرت موسی اطاعت هارون را بر بنیاسرائیل واجب گردانید و بدو نیز توصیه نمود که دعوت او را ابلاغ نموده، رسالتش را گسترش دهد.
طبق مضمون حدیث مورد بحث, امیرمؤمنان(ع) نیز خلیفه، قائممقام و نماینده رسول خدا(ص) بود.
4. مقام وصایت: به طوری که گفتیم، هنگامی که حضرت موسی زنده و غایب بود، هارون خلافت و جانشینی او را به عهده داشت و اگر بعد از حضرت موسی زنده بود، به طور قطع و به طریق اولی، مقام وصایت و جانشینی او را نیز به عهده میگرفت و وصيّ او میگردید؛ ولی هارون قبل از موسی(ع) از دنیا رفت.
از اینجا استحقاق امیرمؤمنان(ع) به مقام وصایت پیامبر اکرم(ص) ثابت و روشن میگردد.
5. مقام معاونت و مأزرت: به طوری که اشاره کردیم یکی از مقامهایی که هارون دارا بود، موضوع شرکت در امر رسالت برادرش بوده است که حضرت موسی این مقام را نیز از خداوند درخواست نمود: «اُشدد به أزری ٭ و أشرکه فی أمری» این تقاضا بدین صورت جواب مثبت گرفت: «قال قد أوتیت سؤلک یا موسی»14
طبق نصّ صریح حدیث مورد بحث، امیرمؤمنان(ع) مانند هارون شریک و سهیم در امر رسالت پیامبر(ص) بوده است، منتها از راه خلافت نه از راه نبوّت.
از این حدیث میتوانیم استفاده کنیم که امیرمؤمنان(ع) در دوران زندگی و پس از مرگ پیامبر(ص) بهترین فرد در میان امّت و نزدیکترین فرد نسبت به رسول خدا(ص) بوده است و همانطور که لازم بود بنیاسرائیل از هارون اطاعت و پیروی کنند، احترام علی(ع) در زمان پیامبر(ص) و اطاعت وی پس از وفات رسول خدا(ص) بر مسلمانان واجب بوده است و امیرمؤمنان(ع) افضل مردم و ناصر و پشتیبان رسول خدا(ص) و خلیفه و جانشین او در غیبت وی و پس از مرگش میباشد.
توجّه: عدّهای از نویسندگان اهل سنّت تصوّر کردهاند که رسول خدا(ص) جمله «أنت منّی بمنزله هارون من موسی...» را تنها یك بار و در موقع حرکت به «جنگ تبوک» فرموده است. بنابراین در مقام تأویل و توجیه برآمده و مقام خلافت را به زمان مخصوص منحصر دانستهاند؛ در صورتی که طبق مدارک و دلایل فراوانی که در دست است؛ رسول اکرم(ص) این جمله را در طول زندگی خود، نه یک بار، بلکه در شش مورد درباره امیرمؤمنان(ع) بیان فرموده است15 و « حدیث منزلت» منحصر به جنگ تبوک نیست.
ب) فضائل و مناقب علی(ع) در میان سایر منابع اهل سنّت
1. پیامبر(ص) فرمودند: «داناترین امّت من پس از من عليّ بن ابیطالب است.»16
2. رسول خاتم(ص) فرمودند: «بر روی صراط گردنهای است كه احدی از آن عبور نمیكند مگر به وسیله براتی از عليّ بن ابی طالب.»17
3. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «خداوند برای برادرم علی(ع) آنقدر فضیلت قرار داده كه به جهت كثرت به شمار نمیآید، هر كسی فضیلتی از فضایل او را ذكر كند و به آن اعتراف كند، خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را میآمرزد.»18
4. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «شبی كه به معراج رفتم درباره علی(ع) سه چیز به من وحی شد: 1. او سرور مؤمنان است؛ 2. او پیشوای پرواپیشگان است؛ 3. او رهبر سپیدپیشانیان است.»19
5. خاتم الانبیاء(ص) فرمودند: «دشمنی با علی(ع) سیئهای است كه هیچ حسنهای با آن سود نمیبخشد.»20
6. پیامبر(ص) فرمودند: «محبّت علی(ع) برات آزادی از آتش جهنّم است.»21
7. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «محبّت علی(ع) گناهان را میخورد همانگونه كه آتش هیزم را میخورد.»22
8. پیامبر(ص) فرمودند: «خداوند از نور چهره عليّ بن ابی طالب(ع) هفتاد هزار فرشته آفریده كه برای او و دوستدارانش تا روز قیامت طلب مغفرت میكنند.»23
9. پیامبر(ص) فرمودند: «سرلوحه نامه اعمال مؤمن، محبّت علی بن ابیطالب است.»24
10. رسول اكرم(ص) فرمودند: «حكمت به ده جز تقسیم شده، نُه جز آن به علی و یك جز آن به دیگران داده شده است.»25
11. رسول اكرم(ص) فرمودند: «اگر مردم بر محبّت عليّ بن ابیطالب گرد میآمدند، خداوند هرگز آتش را نمیآفرید.»26
12. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «اگر آسمانهای هفتگانه در یك كفّه ترازو و ایمان علی(ع) در كفّه دیگر گذاشته شود، بیگمان كفّه ایمان علی(ع) سنگینی میكند.»27
13. رسول اكرم(ص) فرمودند: «علی(ع) را به سوی جنگی گسیل نكردم، جز اینكه دیدم كه جبرئیل در طرف راست او، میكائیل در طرف چپ او و ابر بر سر او سایه انداخته، تا هنگامی كه خداوند نصرت و پیروزی نصیبش فرماید.»28
14. نبيّ اكرم(ص) فرمودند: «هر كس نگوید كه علی بهترین مردمان است، كافر شده است.»29
15. رسول اكرم(ص) فرمودند: «ما اهلبیت را به جز مؤمن پرهیزكار دوست نمیدارد و ما خاندان را جز منافق نگونسار دشمن نمیدارد.»30
16. پیامبر خاتم(ص) فرمودند: «هر كس مرا درباره اهل بیتم بیازارد، خدای را آزرده است.»31
17. حضرت محمّد(ص) فرمودند: «هر كس نمازی بخواند كه در آن بر من و اهل بیت من درود نفرستد، نمازش پذیرفته نمیشود.»32
18. رسول اكرم(ص) فرمودند: «یاعلی! خداوند تو را، خانوادهات را، شیعیانت را، دوستدارانت را و دوستان دوستان شیعیانت را آمرزید.»33
19. حضرت محمّد(ص) فرمودند: «علی و شیعیانش در روز قیامت رستگارانند.»34
20. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «علی(ع) را دوست نمیدارد جز مؤمن و او را دشمن نمیدارد جز منافق.»35
21. حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمودند: «هر كس علی(ع) را بیازارد مرا آزرده است.»36
آيتالله سيّدصادق نجمي
پینوشتها:
1. سوره حج (22)، آیه 19.
2. صحیح بخاری, ج5, باب قتل ابی جهل و ج6 , تفسیر سوره الحج, ح 3747, 3751, 3750.
3. صحیح مسلم، ج1، كتاب الایمان، باب أنّ حب الانصار. علی من الایمان، ح 87.
4. صحیح بخاری، ج1، كتاب الصلاه، باب إتمام التكبیر فی الركوع؛ همان، كتاب الصلاه باب إتمام التكبیر و فی السجود و «صحیح مسلم»، ج2، كتباب الصلاه، باب اثبات التكبیر فی كلّ خفض و رفع.
5. صحیح بخاری، ج4، كتاب باب مناقب علی بن ابی طالب؛ همان ج1، كتاب الصلاه ، باب نوم الرجل فی المسجد؛ ج4، كتاب الادب، باب التكنّی بابی تراب ؛ ج 8 كتاب الاستئذان، باب القائله فی المسجد و «صحیح مسلم»، ج7، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل علی بن أبی طالب.
6. صحیح بخاری، ج6، كتاب التفسیر، تفسیر «ما ننسخ من آیـ[...» ح 4211.
7. سنن ابن ماجه، ج1.
8. استیعاب، ج1، ص8 (حرف العین باب علی،كه در این كتاب جمله اقضاهم آمده است).
9. صحیح بخاری، ج4، كتاب الجهاد و السیر، باب ما قبل فی لواء البنب، ح 2812.
10. صحیح مسلم، ج7 كتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابیطالب(ع) ح2405.
11. صحیح بخاری، ج4،كتاب فضائل الصحابه، باب غزوه تبوك، ح4154.
12. سوره طه (20)، آیه 30.
13. سوره اعراف (7)، آیه 142.
14.سوره طه (20)، آیه 36.
15. ر.ك: المراجعات، علّامه سيّد شرفالدین و كفایه الطالب، (ط 1390)، ص281.
16. دیلمی، فردوس الاخبار، ج1، ص 451.
17. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 10، ص 357.
18. خوارزمی، مناقب علی بن ابی طالب، ص 2.
19. همان، ص 235.
20. همان، ص 35.
21. دیلمی، فردوس الاخبار، ج 2، ص 226.
22. ابن عساكر، تاریخ دمشق، ج 15، ص 45.
23. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 39.
24. ابن عساكر، تاریخ دمشق، ج 45، ص 284.
25. همان، ج 45، ص 294.
26. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 38.
27. طبری، ریاض النضر\، ج2، ص 300.
28. گنجی، كفایـ[الطالب، ص 52.
29. ابن عساكر، تاریخ دمشق، ج 45، ص 284.
30. سمهودی، جواهر العقدین، ج2، ص 242.
31. مناوی، كنوز الحقائق، ج2، ص 92.
32. سنن الدار قطنی، ج 1، ص 355.
33. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 3.
34. دیلمی، فردوس الاخبار، ج2، ص 504.
35. طبرانی، معجم الكبیر، ج 23، ص 305.
36. هیثمی، مجمع الزوائد، ج 9، ص 129.
.
نظرات شما عزیزان: